به گزارش ایسنا،هانیبال الخاص ـ هنرمند نقاش و مجسمهساز ـ صبح روز 23 شهریور ماه سال 89 در سن 80 سالگی در یکی از شهرهای ایالت کالیفرنیا از دنیا رفت.
این در حالی است که سال گذشته با فاصله کوتاهی از درگذشت هنرمند، نمایشگاه بزرگ مرور آثار او همزمان با سالروز تولدش به همت جمعی از شاگردان و دوستانش در تمامی گالریهای این مجموعه برگزار شد، اما این بار در نبود هنرمند قرار است بار دیگر نمایشگاه و یادبودی برای او به همت خانواده،شاگردان و دوستانش با همکاری دوباره خانه هنرمندان ایران برگزار شود.
برنامه نکوداشت زنده یاد هانیبال الخاص روز جمعه 8 مهر ماه در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان از ساعت 16 آغاز میشود و این برنامه با افتتاح نمایشگاه آثار او همراه خواهد بود.
این در حالی است که در حال حاضر جزییات این مراسم مشخص نیست.
هانیبال الخاص سال گذشته و درسالروز تولد هشتادسالگیاش بدون هراس از مرگ گفته بود:"خلاصه بگویم که خوبم و با شادی به استقبال هشتاد سالگی میروم.
بارها اندیشیدهام یا از خود پرسیدهام که بین سن چهارده تا بیستوچهار سالگی چه آموختهام؟ یادم نمیآید. پس نباید مهم باشد.
انسان همیشه تجرید را به تصویر درآورده است، مثل کاغذ سفید یا سنگ بیشکل جز خودش همت ما این همه است که از تقدیر و جبر بکاهیم و به اراده برسیم".
الخاص آغازگر طراحی فیگوراتیو در نقاشی نوگراست؛ نوع زندگیاش هم آنقدر متنوع و پیچیده بود که بسیاری از منتقدان و اهالی هنرهای تجسمی باور دارند وجوه شخصیت او را هرگز نمیتوان بهطور کامل تصویر کرد،در حالی که او در نقاشی ایران جریانسازی با اصالت بوده است.
زمانی که بیشتر پرتره میکشید، لقب فتو عکاس گرفت؛ بعدها نیز بر تابلویی بزرگ از پرترههای شاعران دوران عارف قزوینی تا شاعران امروز را کشید. او تاکنون بهجز هزاران تابلوی کوچک و بزرگ، 300 مترمربع نقاشی دیواری را نیز آفریده و یکصدو50 غزل حافظ را به زبان آشوری، با حفظ وزن و قافیه، معنا و طنز، ترجمه کرده است.
خودش معتقد بود:"هنرهای تجسمی در ایران در 30 سال اخیر رشد قابل ملاحظهای داشته، جایگاه این هنر در ایران رشد کرده و جهانی شده است. کارهای هنرمندان ایرانی را در بسیاری از کشورها قبول دارند و در نمایشگاههای بینالمللی نیز به آنها توجه میکنند".
نقاش مدرنیست آشوری بارها در مراسمهایی که به پاس تجلیل برای او برپا شده بود از نادیده گرفتهشدن گلایه کرده و عنوان میکرد:"علاوه بر اینکه بازنشستگیام را ندادند، حقوقم را نیز نپرداخته و ناپسند رفتار کردند، چرا که من فقط برای خدمت به هنرمندان فعالیت میکنم".
او همیشه دلش میخواست مردم با نقاشی ارتباط برقرار کنند؛ وقتی که تابلویی را نگاه میکنند، نترسند و درباره آن حرفی بزنند.
دلش میخواست که همه مردم نقاشی بکشند. اعتقاد داشت نقاش، نقاش نمیشود مگر آن که معلم شود. باور دارد که دنیا یک مهمانی است که باید در آن به همه خوش بگذرد.
این نقاش مدرنیست سال 87 نیز در یکی از مراسمهایی که همکیشان آشوریاش در نگارخانه ایشتار برای او برپا کرده بودند، گفته بود:"زندگی یک چرخه دارد و اگر به آن توجه کنیم متوجه میشویم که چه زیباست ریختن برگهای درختی و تبدیل دوباره آن در سالی جدید به برگ!
این تفکر باعث شد تا ذهنیات زیادی برایم ایجاد شود و همیشه آرزو کنم تا دوباره به کودکیام بازگردم و ای کاش امکان داشت که دوباره به پنجسالگیام برگردم.
من تلاش میکنم و امروز به شما میگویم که خیلی تلاش کردم تا دوباره به 5 سالگیام برسم. ولی نتوانستم و اکنون موفق شدم به 7 سالگی برسم. اما تمام این سالهای آخرم را معطوف به بازگشت دوباره به کودکیهایم میکنم، چهبسا که در مسیحیت آمده که تا ما به کودکی باز نگردیم وارد ملکوت خداوند نمیشویم".